قرآن کريم نشان مي دهد که فرشتگانِ قبض روح در زمان مرگ ، نه تنها با انسان ظالم سخن مي گويند بلکه ضربه هايي هم وارد مي کنند (النساء97):
إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ ـ
كسانى كه بر خويشتن ستمكار بوده اند [وقتى] فرشتگان جانشان را مى گيرند.
قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ
مى گويند در چه [حال] بوديد پاسخ مى دهند ما در زمين از مستضعفان بوديم.
قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فُيهَا فَأُولئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيراً (نساء/97)
مى گويند مگر زمين خدا وسيع نبود تا در آن مهاجرت كنيد پس آنان جايگاهشان دوزخ است و [دوزخ] بد سرانجامى است.
(اين آيه معرف سخن گفتن فرشتگان با ظالمان است= ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ)
وباز سخن گفتن فرشتگان با متوفي ادامه دارد( مؤمنون آيه 99 و100)
حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ (99)= تا اينکه مرگ يکي از آنان فرارسد،گويد:خدايا مرا بازگردان
لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحاً فِيَما تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُون (100)
باشددرسرايي که(آن جا کارهاي نيک را)فــروگذاشته ام شايدعمل صالحي کنم(جبران کنم)چنين نيست ، بــي گمان آن سخني است که اومي گويد،(يک حرفي مي زند،حرفِ نشدني) فرا رويشان تا روزي که برانگيخته شوند برزخ است
نکته : برزخ به معني مانع و حائل است معني آن را هم از سوره الرّحمن مي توان گرفت :
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَان(19)بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لاَ يَبْغِيَان(20) دو دريا را (مجاورهم) روان کـرد تا به هم بپيوندند ـ بين آن دوحجاب است (بَرْزَخ است) که (به محدوه يکديگر) تجاوز نمي کنند
قَالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِين(112):
(خداوند) مي پرسد(براساس) شمارسالها چند مدّت در زمين درنگ کرديد ؟ (سؤال اززندگي دنيا است ) قيد (فِي الْأَرْض) را آورده ـ
قَالُوا لَبِثْنَا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَسْأَلِ الْعَادِّينَ (113)
گويند: يک روزيا بخشي از روزدرنگ کرديم (ما دروغ نمي گوييم )پس از شمارشگران بپرس(ازملائکه بپرس)
قَالَ إِن لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلاً لَوْ أَنَّكُمْ كُنتُم تَعْلَمُون(114)
(خداوند)مي فرمايد:آري(بايداين را)دردنيامي فهميديد که اندکي درنگ کرديد .
أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثاً وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لاَ تُرْجَعُون(115)
خيال کرديد زماني که در دنيا بوديد ما شما را بيهوده خلق کرديم و به سوي ما باز نمي گرديد .
اين ها همه در حالات برزخي روح است ، اگر چه برزخ در اينجا حذف شده .
حتي کساني که درکما يا بيهوشي هستند همين حالت را دارند.
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِباً أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ مَاأَنْزَلَ اللّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلاَئِكَةُ بَاسِطُوا أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُون(انعام/93) {اين آيه در شأن کفّار است . درشأن مؤمنين را هم خواهيم آورد .}
يعني : و ستمکار تر از آن کس که برخدا دروغ ببندد ، يا بگويد برمن (نيز) وحي شده ، در حالي که هيچ وحي اي به دو نرسيده ـ و بگويد بزودي همانند آنچه خدا فرو فرستاده من نيز نازل کنم ، کيست ؟ واگر ببيني ستمگران را در شدائد و سکرات مرگ که فرشتگان دستهاي خود را به سوي آنان گشوده اند که :جان خويش بدر بريد ! امروز به آنچه برخدا به ناحقّ گفته ودربرابرآياتش تکبّر ورزيديد ـ به عذابي خوارکننده مجازات شويد .
اين آيه را مفسرين به «عبدالله بن ابي سرح» برادر رضاعي عثمان که ازکٌتّاب وحي بودومقطع آيات را تغييرمي داد و ديگري«مسيله بن حبيب» ادعاي نبوت کرد نسبت داده اند ولي آيه يک جنبه کلي گويي دارد مانند «علي محمّد باب» .
*نکته ي اين آيه در اين قسمت است (وَالْمَلاَئِكَةُ بَاسِطُوا أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ: فرشتگان دستهاي خود را بسوي آنان گشوده اند که :جان خويش بدر بريد)
لحظه جان کندنِ(لحظه اخراج نفس ازبدن) انسان را نشان مي دهد ، دو تفسير براي أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ هست
قول اوّل ـ يکي مي گويند لفظ نيست بلکه يک عمل تکويني است، يعني فرشتگان در حقيقت سخن نمي گويند بلکه عملاً نشان مي دهند ،و خداوند عمل تکويني آنان را با الفاظ بيان فرموده سخن رادر حقيقت فرشتگان نمي گويند بلکه عملاً نشان مي دهند .
در قول دوّم ـ طبري مي گويد: که فرشتگان مي گويند اگر مي توانيد جان يا نفستان را حفظ کنيد ، يــعني شما نمي توانيد .
دراينجا يک بحث عقلي پيش مي آيدکه هرگاه جسم مادي روبه زوال وتخريب گذاشت طبعاٌ نمي تواندروح را درخودنگه داردوبه خودي خودروح ازبدن خارج مي شود وجايگاه مناسبي براي ماندن ندارد ، ولي قرآن کريم خبر مي دهد تخريب بدن در حقيقت مقدمه رفتن روح است ولي اصل رفتن روح را از کانال فرشتگان نشان مي دهد .
بعضي از آيات مي گويد فرشته مرگ قبض روح را بر عهده دارد. فرشته مرگ يکي بيشتر نيست درحالي که در يک لحظه در هيروشيما چند صد هزار نفر رفتند يک فرشته چگونه ممکن است انجام دهد ، ولي در آيات ديگر نشان مي دهد او رهبرست: الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِكَة (جمع آورده)و فرشتگان همان مأموران الهي آن روح را به جايگاه خودشان مي برند،نه اينکه روح بدون جايگاه سرگردان بماند . هم اکنون هم در محيط ما اطراف ما امواج ، اصوات ، انرژي ها ، امواج تصويري زياد است که با گيرنده ها مي توان به وجود آنان يقين کرد ، در حالي که اينها در اختيار و علم بشرهست بسياري از چيزهاي ديگر رابشرنمي داندوابعادنامرئي زيادي هست که خداوندازآنان خبر مي دهد و به آنان سوگند ياد مي کند.
فَلاَ أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُون ، وَمَا لاَ تُبْصِرُون (حاقه /38 و39)
پس به آنچه شما مي بينيد، سوگند ياد مي کنم وبه آنچه نمي بينيد .
چه بسا برزخ هم از ابعاد نامرئي آفرينش است که از ديده زندگان مخفي است .
وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلاَئِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ (انفال/50)
يعني :اگر مي ديدي که آندم که فرشتگان جان کافران را بگيرند ! به پشت و رويشان ضربه زده (مي گفتند)که عذاب سوزان رابچشيد« ملائکه هم جمع آمده يک فرشته نيست»
يعني اي پيامبر و اي مؤمنين شما فقط کشته شدن ظاهري کفّاررا به دست خود ديديد و شاهد قبض روح آنان توسط فرشتگان نبوديد ضربه شما آنان را انداخت ولي ضربات سوزان ملائکه برروحشان فرود آمد .(در جنگ بدر)
اين آيات نشان مي دهند کــــه سخن گفتن فـرشتگان با ظالمان توأم با ضربه زدن است و همچنين ايـــن آيات براي روح و نفس پشت و رو قائل شده و نـــشان مي دهد تا ما بدانيم قبض روح مجرد صورت نمي گيرد بــلکه آن قبض با قالب مثالي ازبدن خارج مي گردد و اگـــر ضربه جسماني بود يعني متوجّه بدن دنيائي بود طبعاٌ آثار کبودي ديديده مي شد ، ضربه روحي است .
ضربه ها هم يعني رها کردن همه علائق و وابستگي آنان به اين عالم است که حاضر نيست اين عالم مادي را رها کند .
و اگر کسي بگويد مــگر عقل بالا و پائين دارد ، که روح و نفس پشت و رو داشته باشند ! بـــايد به آنان گفت روح و نفس در يک قالب مثالي و لطيف است کـــه همين قالب جدا مي شود ( اين قالب بدن برزخي انسان است) مانند فيلم که بعد ندارد ولي قالب خاص خودش را حفظ کرده است.
باز در سوره محمّد به اين موضوع اشاره مي کند .:
فَكَيْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلاَئِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ (27)
پس چگونه است (حالشان) آنگاه که فرشتگان جانهايشان را بستانند در حالي که به روي ها و پشتهايشان ضربه مي زنند .
ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَكَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ (28)
اين از آن(جهت) است که آنان از آنچه خــــداوند را به خشم مي آورد پيروي کردند و (کسب ) خشنودي (خدارا) ناخوش داشتند ، پس خداوند اعمالشان راتباه ساخت .
وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْياً وَعَدْواً حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِين (يونس/90)
وبني اسرائيل راازدريا گذرانديم ،آنگاه فرعون ولشکريانش ازروي ستم و تجاوزکاري درتعقيب آنان شدند . تاهنگامي کـــــه(درد)غرق شدن به اورسيد،گفت:ايمان آوردم که معبود(راستيني) نيست مگرکسي که بني اسرائيل به اوايمان آورده اند، ومن ازتسليم شدگانم.
آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِين(يونس/91)
گفتيم :آيا اکنون(ايمان مي آوري)؟حال آنکه بيش ازاين عصيان ورزيدي و ازمفسدان بودي .
فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُون(يونس/92)
پس امروزبدن بي جانت را نجات بخشيم تا برآنان که پس از تومي آيندعبرتي باشد. براستي اکثرمردم ازآيات ما غافلند.
ولي چه چيزي است که خداوندخبرازعذاب برزخي اورا مي دهدومي فرمايد :
فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا ـ
پس خداوند (آن مؤمن آل فرعون را) ازسختي نيرنگشان حفظ کرد
وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ (غافر/45)
و عذاب سخت فرعونيان را فراگرفت
النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوّاً وَعَشِيّاً
آتش (دوزخ آنان را فراگرفت)که به هنگام صبح وشام برآن عرضه مي شوند.
وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ (غافر/46)
و روزي که قيامت برپا شود (گوييم ) به سخت ترين عذاب در آوريد.(درآتش داخل شوند)
النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا : آن ها(فرعونيان)بــــرآتش عرضه مي شوند ، (نه آتش برآنان ، روز قيامت نشده يعني اين ها همه در عالم روحاني يا عالم برزخ است )
يعني امروزجسم بي جان تورا نجات مي بخشيم تا براي آيندگان عبرت باشي
«جسدموميائي شده رامسس دوّم اکنون درموزه مصراست» يعني جسم اورا همه روزه صدها نفرمي بنند،چه چيزي قبل از قيامت عذاب مي شود ، جسم درموزه است ؟! معلوم است که بدن درقالب روحي عذاب مي شود .
در اينجا بازهم از ضربه زدن به روح ظالم خـبر مي دهد .
بنابراين از مجموعه ايــن آيات مي فهميم که براي ظالمان دو جهنم است ،دوزخ بـــرزخي و دوزخ قيامت و باز مي فهميم خـداوند و فرشتگان قبض روح با متوفي گفتاري صورت مي گيرد .
بنابراين نتيجه مي گيريم در بدن برزخي هم ضربه ممکن است باشد ، هم عذاب آتش ، هم نعمت و لذّت .
آنان كه در دنيا خود را مقيم نمي بينند تكليفي روشن دارند. ولي مشخصات آنانکه خود را مقيم مي دانندرا چنين مي دهد.
الَّذِي جَمَعَ مَالاً وَعَدَّدَه: كسي كه مال گرد آورده و (شادمانه) شمارش كرد ـ
يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَه(همزه/3و4)= خيال مي كند با مالش جاويد مي ماند .
واگرازاين نوع انسان ها درمورد مـــــرگ سؤال كنيم مي گويند:من هم مي ميرم ولي درعمل بگونه اي رفتار مي كنند كه اصولاً مرگي را در كار نمي بينند!
دسته اوّل مسافراني هستند كـه توشه برمي دارند تا به محل اصلي برسند.
تَزَوَّدُواْ فَإنَّ خَيرَ الزَّادِ التَّقوَي (بقره /197) =توشه برداريد كه بهترين توشه تقواست .
پس لازم است امروزبه فکررفع بيماري هاي روحي ونجات روح باشيم ، حسد ، بخل، غضب ، شک ، کفر، فسق که همه ازبيماري هاي روحي هستند تا شايد برعکس فرعون خبرنجات روح را بگيريم . ان شاء الله
* آيا توبه قبل از مرگ پذيرفته مي شود؟
قرآن کريم خبر مي دهد که توبه در زمان مــــرگ قبول نمي شود .
وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الآنَ وَلاَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ اعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَاباً أَلِيماً (نساء/18)
توبه کساني که به هنگام مرگ مي گويند توبه کرديم که مرتکب کار هاي زشت شده اند و نيز توبه کسانيکه کافرشده اند پذيرفته نخواهد شد و بـــراي ايشان عذابي درد ناک مهياکرديم .
چنانکه از فرعون پذيرفته نشد .
*چگونگي حالات مؤمنين درلحظه مرگ ؟
قرآن کريم از سخن گفتن فرشتگان با پاکان خبرمي دهد
الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلاَمٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُم تَعْمَلُون(نحل/32)
آن کساني راکه ملائکه متوفي مي کنند ، مي گويند سلام برشما ، وارد بهشت مي شويد .
سلام هم به معني ايمني است هم به معني رحمت خداوند است( اين آيه مربوط به مؤمنين است= طَيِّبِين)
يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (27) = (به هنگام مرگ به روح مؤمن گفته شود)اي نفسِ آرام گيرنده
ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً (28) = خشنودِ خداپسند به سوي پروردگارت بازگرد
فَادْخُلِي فِي عِبَادِي(29) = و درزمره بندگان (نيکِ)من درآي
وَادْخُلِي جَنَّتِي (الفجر/30) = و (نيز) به بهشتِ مـــن درآي
بنابراين از قرآن کريم متوجّه مي شويم براي اين دسته هم دو بهشت است بهشت برزخي و بهشت قيامت
إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلاَئِكَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُون(30)
نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ (31)
وبرآنان که گفتند: پروردگار ما خداي يکتاست وپايداري ورزيدند فرشتگان (درزمان قبض روح) نازل مي شوند که نترسيد و غمگين نباشيد شما رابه بهشتي که وعده داده شده است بشارت است ، ما در دنيا دوستدار شما بوديم و نيز در آخرت دوستان شمائيم هرچه دوست داشته باشيد در آنجا براي شما فراهم است .
خداوند خبر مي دهد که اين بهشت راازآن جهت به ارث برده ايد که شما:
وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى(نازعات/40)
وامــــّا کسي که ازايستادن درحضورپروردگارش بيمناک بوده باشد و نفس را ازهوي وهوس بازداشته باشد =
فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى (نازعات/41)
(بداند) که بهشت جايگاه اوست .(درايـــــن جاهم سخن ازپاکي نفس مؤمن دارد)وبازمي فرمايد:
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا (7) = و سوگند به نفسِ (انسان) و آنکه آنرا سامان داد .
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا (8)= و بـــــه هرنفسي نا فرماني و پرهيزکاري اش را الهام کرد .
قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا (الشمس/9)= کسي که آنرا پاک داشت رستگار شد .
همه اين آيات نشان مي دهند کــه نفس نياز به مربي دارد که تربيت بشود ، چون بشر چيز زيــادي از نفس نمي داند راهي جزمراجعه به پديد آورنده نفس ندارد .
يك انسان ديني اصولاً به دنيا مي آيد كه برود،مي رود كه بماند،مسافري است درراه ، مي رود كه به مقصد برسد ، تا بماند.اين دسته در فکرسفر بودند و مسافرپيش بيني نيازهاي مقصد را هم مي كند .
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: ضالمان هنگام مرگ قران سخن گفتن فرشتگان